Tuesday, January 1, 2019

دکتر روانشناس بالینی

دکتر روانشناس بالینی، دکتر روانشناسی است با گرایش بالینی که دو تفاوت جزیی با دکتر روانشناس عمومی دارند و این تفاوت ها در چند واحد درسی است. از آنجایی که علوم روانشناسی و علوم، مربوط به انسان و روان انسان است، بنا به سلیقه دانشجوی این رشته انتخاب میکنند که روانشناسی عمومی و یا بالینی بخوانند.
اما مهم این است که اصل ماجرا در گرایش و انتخاب پروتکل درمانی او است. در واقع دکتر روانشناس بالینی برتری به دکتر روانشناسی عمومی ندارد و در کلیت ماجرا، انتخاب روش درمان و نحوه درمان و اور گذاری درمان است که خود را نشان میدهد. تجربه ثابت کرده است، یک روانشناس در زمینه درمان میتواند مهارت خود را نشان دهد، زیرا انتخاب گرایش درمانی پس از پروسه تحصیلی آغاز میشود و دکتر روانشناس باید در حوزه ایی که انتخاب کرده است مشغول به فعالیت شود. 

پروتکل های درمانی

1. روانکاوی کلاسیک و کوتاه مدت
2. رفتار درمانگری
3. شناخت درمانی (طرحواره، TA,cbt و گرایش کودک که خود زیر مجموعه ها و شاخه های خود را مانند: بازی درمانی و یا قصه درمانی و یا شناخت درمانی دارد.) 
دکتر روانشناس بالینی، به نام دکتر روانشناس خوانده میشود و تأکید برخی از افراد به روانشناس بالینی بودن و یا عمومی بودن یک درمانگر از جایی که هر کدام روش درمانی مشخص خود را داشته باشند و اثر گذاری خاص خود بر روی مراجع را داشته باشند، بی دلیل است.
بنابراین برای یک درمانجو کافی است که بتواند ارتباط مؤثری با درمانگر خود آغاز کند و به مسائلی مانند بالینی بودن و یا عمومی بودن روانشناس خود نپردازد. 
دانستن حق هر مراجعی است و هنگامی که مراجع احساس کند از رشته دانشگاهی و دانشگاه و پروتکل درمانی درمانگر خود باید بداند، درمانگر موظف است به درمانجوی خود اطلاعات کافی بدهد. اما در اینجا توصیه به مراجعینی است که درمان خود را با مسائلی اینچنینی به تعویق می اندازند.
تصور اشتباه نسبت به دکتر روانشناس
تفکر اینکه یک دکتر روانشناس در آمریکا درس خوانده پس دکتر بهتر و زبده تری است، تصور غلطی در درمان است و فقط و فقط باید به اتفاقی که در اتاق درمان میافتد و میزانی از بهبود در خودمان به دنبال خوب بودن روش یک روانشناس در درمان بگردیم.


شاید برخی از مراجعین بیان کنند ما نمیتوانیم مدام مشغول پیگیری از یک درمانگر باشیم تا به این آگاهی برسیم آیا او شخص مناسبی برای درمان ما است یا خیر. مسئله این است که ما در کل عمرمان به دنبال هر چیز بیهوده ایی ممکن است بارها و بارها رفته باشیم و یا نتیجه ایی از آنچه که تصور میکردیم برایمان سعادتمندی به همراه نیاورد، ندیده باشیم.
روان انسان، مهم ترین موجودی یک انسان
روان انسان مهم ترین موجودی یک انسان است، زیرا ۹۰ درصد مسائل جسمی هر انسانی به روح و روان او مربوط میشود. بنابراین چگونه میتوانیم وقتی به دنبال هدفی برای بهبود روان خود هستیم کوتاهی کنیم و از رسیدن به رضایتمندی در درمان خسته شویم. درمان روان یک درمان پر هزینه است و نیاز دارد گاهاً از مسائلی مانند سفر، خرید و هزینه های بی جهت کسر کنیم تا روان سالم تر و احوال بهتری را تجربه کنیم.
وقتی به درون خودمان سر میزنیم متوجه میشویم در یک مهمانی، یا هیچ سفر و یا هیچ خریدی احساس آرامش پیدا نمیکنیم، مگر لحظه ایی آنی. زیرا تمام این رفت و آمد ها مسکن هایی هستند که برای آرامش روانمان استفاده میکنیم.
اما اگر به این آگاهی برسیم که میتوانیم با هزینه وقت، انرژی و هزینه مادی به این نتیجه برسیم که آرامش را به دور از هر هیاهویی درون خود پیدا کرده ایم، آن وقت میتوانیم به دنبال دکتر روانشناسی باشیم که به کمک او این آرامش را پیدا کنیم. از دغدغه هایمان حرف بزنیم و راه درمان را جستجو کنیم و در آخر رشد روانی داشته باشیم.

No comments:

Post a Comment